❤❤اسمتو ببخش به لبهام ❤❤
پس از آن غروبِ رفتن، اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروعِ من باش
شبو از قصه جدا کن، چکه کن روو باور من
خط بکش روو جای پای گریههای آخرِ من
اسمتو ببخش به لبهام، بی تو خالیه نفسهام
قد بکش روو باور من، زیر سایه بون دستهام
خواب سبز رازقی باش، عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب، تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم، خالی ام! روو به سقوطم
بی و تو آبیِ عشقت، تشنه ام، کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم، آرزوی خفته باشم
تو نزار آخرِ قصه، حرفمو نگفته باشم